سلام :)

والقلم و ما یسطرون

 

یه شب بهاری تاریک (نزدیکای صبح) 

در خانواده ای ظاهرا مذهبی،

شروع به نوشتن کردم، 

مثل همیشه همش زیر سر مصطفاست،

 اغفالم کرد و دوباره عزم نوشتن کردم، 

هر چند هیچوقت از نوشتن دور نبودم (و نزدیک هم)

با اینکه نمیدونم فرق "بلاگر" و "اینفلوئنسر" چیه،

ولی می نویسم،

برای دل خوم و خودت که داری میخونی

چی بهتر از این معامله برد-برد، 

هم من کیف میکنم، هم تو

 

حقیقتا بقول مصطفی منم آدمی هستم که هر جا میرم،

آخرش خودمو اینجا میبینم.

این نوشتن توی مجازی، 

انگار توی اون گل تلخی که 

خدا ازش منو ساخته وجود داشته

 که دچار این وضعیت شدم،

هر چی بوده راضیم. 

عشق هر چیزی ارزشمنده، 

مخصوصا اگه عشق به قلم مقدس باشه

 

پ. ن: این همه آدم مینویسن،منم روش

@drqaemi

@mstfgh

@qafteam

#دکترعاشق

 

#ld

#پزشک 

#متن 

#هنر 

#عشق 

#روزنوشت